پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد
شیر در خانه و کوچه وبرزن باشد
پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
هدف دشمن سنگ افکن،پیشانی ماست
کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست
پدرم گفت گل از رنگ ولعابش پیداست
و زن مؤمنه از طرز حجابش پیداست
سلام به همه دوستان خوبمم
امروز اومدم که یک خبر بد و تاثر آور رو بهتون بگم.
مادر دو تا از دوستای خوبم دار فانی را وداع گفتند و داغ مادر را بر دل فرزندانشان باقی گذاشتند...
همه مان می دانیم که چه قدر غم از دست دادن مادر سخت و فراموش نشدنی است.
خدا به باز ماندگان صبر زیادی بده
خواهش می کنم وقتی که این مطلب رو می خونید یک فاتحه یا صلوات برای شادی این دو عزیز بفرستید.
در ضمن اگر خواشتید جزئی از قرآن را بخوانید در همین جا اعلام کنید
رو حشان شاد
اللهم عجل لولیک الفرج
فروغ روشن مشکات کبریاست رضا
نشان زنده آیات هل اتی است رضا
دلیل خلقت کون و حقیقت قرآن
بحار رحمت و سرچشمه بقاست رضا
ضیای کنگره عرش و روشنای زمین
امام هشتم و حاکم به ماسواست رضا
اساس دانش و تقوی، اصول فضل و کرم
پناه امن اسیران مبتلاست رضا
همای دولت او را فضای گیتی تنگ
ز تخته بند تن و آرزو رهاست رضا
شگفت نیست اگر شرط وحدت است چرا
که محو عشق و به دریای حق نماست رضا
وجود هر دو جهان از طفیل هستی اوست
مدار قطب زمین، حجّت خداست رضا
عجب مدار اگر خاک کوی او بویم
که جان خسته ما را شفا رضاست، رضا
شکوه منزلتش را چسان کنم تقریر؟
که جانشین نبی، پور مرتضاست رضا
از آن خدای رضایش لقب نموده رضا
مشیّت ازلی را به حق رضاست رضا
ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر
کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر
قربان آن دل و جگر پاره پارهات
از زهر جانگداز و زدشنام و زخم تیر
ای در سریر عشق، سلیمان روزگار
از غم تو گوشه گیر ولی اهرمن امیر
از پستی زمانه و بیداد دهر شد
دیوی فراز منبر و روحالامین بزیر
میر حجاز پای سریر امیر شام!
ای کاش سرنگون شدی آن میر و آن سریر
الحاد گشته مرکز توحید را مدار
شد کفر محض حلقه اسلام را مدیر
دستان ز چیست بسته زبان، در سخن غراب
ای لعل درفشان تو دلجوی و دلپذیر
یا للعجب ز مردم دنیا پرست دون
یوسف فروخته به متاعی بسی حقیر
ای دستگیر غمزدگان روز عدل و داد
دست ستم ز چیست تو را کرده دستگیر
تا شد همای سدرهنشین در کمند غم
عنقای قاف شد ز الم دردمند غم