از چند روز قبل داشت برای اومدن عید تدارک می دید.
از تهیه لباس گرفته تا خوردنی های شب عید.
همه این کارها رو فقط برای این میکرد که قرار بود سالی به سال دیگه تبدیل بشه ،
بهتر بگم فقط برای ارزش لحظه تحویل سال ،
این همه کار رو انجام میداد،
غافل از اینکه چقدر لحظه های اینچنینی اومدن و رفتن ،
و اون اعتنایی نکرد !
چقدر لحظه های بی شماری که بی ثمر پیمود تا یک لحظه را دریابد !
شاید اگر آن لحظه ها را هم ، همچون لحظه تحویل سال با ارزش میدونست،جور دیگری زندگی می کرد.

*************************************

دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید،با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی


دسته ها : عیدی
سه شنبه سوم 1 1389
X