سی و یک سال پیش ، حوالی همین روزها در این سرزمین اتفاقی افتاد. موجی که پانزده سال قبلش با اعجاز نفس یک مرد ، از میانه دریا خیز گرفته بود، بعد از پنج هزارو هفتصد و اندی روز به ساحل رسید ، صخره های زنگار گرفته را شس و آرام کرد. موج بی قرار ، سرگذشت عجیبی داشت.در خاطره اش روز های اوج گرفته بود، روز های فرو نشسته بود و روز هایی چشم انتظار مانده بود. چشم انتظار اینکه مرد ، حرفی بزند، اشاره ای بکند یا چیزی بگوید. سی و یک سال پیش حوالی همین روز ها بود که مرد آمد و موج ، اوج گرفت و مهارش از دست نیرو های زمین بیرون رفت. انقلاب اتفاق افتاد.
اللهم عجل لولیک الفرج