از چند روز قبل داشت برای اومدن عید تدارک می دید.
از تهیه لباس گرفته تا خوردنی های شب عید.
همه این کارها رو فقط برای این میکرد که قرار بود سالی به سال دیگه تبدیل بشه ،
بهتر بگم فقط برای ارزش لحظه تحویل سال ،
این همه کار رو انجام میداد،
غافل از اینکه چقدر لحظه های اینچنینی اومدن و رفتن ،
و اون اعتنایی نکرد !
چقدر لحظه های بی شماری که بی ثمر پیمود تا یک لحظه را دریابد !
شاید اگر آن لحظه ها را هم ، همچون لحظه تحویل سال با ارزش میدونست،جور دیگری زندگی می کرد.

*************************************

دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید،با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

دسته ها : عیدی
سه شنبه سوم 1 1389

پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد

                                     شیر در خانه و کوچه وبرزن باشد

پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم

                                     زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

هدف دشمن سنگ افکن،پیشانی ماست

                                     کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست

پدرم گفت گل از رنگ ولعابش پیداست

                                      و زن مؤمنه از طرز حجابش پیداست

دسته ها : بی طرفاااا...
سه شنبه سوم 1 1389
یا ایتها النفس المطمئنه

یا ایتها النفس المطمئنه، سلام بر تو ای امام امت و سلام بر دل های سرشار از عشق به تو. سلام بر شهیدان راهت که لاله های باغ تو بودند.

ای کوه استوار که بادها تو را نلرزاند، ای پیشوای میلیونها خواستار برپایی جمهوری اسلامی، به یاد تو و از غم تو در سینه ام غمی بزرگ پنهان کرده ام.

آخر، من هم دوست داشتم دیدارت را. وقتی روی ایوان جماران می آمدی، و دست های مشتاق، گره می خورد و نغمه سر می داد: «روح منی خمینی ... بت شکنی خمینی ...» . آن حسینیه ساده را دیده ام و جای خالی تو را هم. دست تو مانند دست پدری، از دور، همه را نوازش می کرد. در سینه چه داشتی؟ قلبت از چه جنسی بود که از پای در نمی آمدی و ترس را نمی شناختی؟ قلبت از چه جنسی بود که در مقابل دشمن چنان استوار و راسخ بودی ولی کودکان یتیم، دلت را می لرزاندند و تعداد غنچه های باغچه را می دانستی؟

ما فرزندان توییم، فرزندان انقلاب تو. قسم به عشقی که در سینه به تو و جانشین تو، حضرت آیت الله خامنه ای داریم، نخواهیم گذاشت انقلاب تو، انقلاب ما، به دست نا اهلان و نا محرمان بیفتد.

دسته ها : دفاع مقدس
سه شنبه هجدهم 12 1388

سلام به همه دوستان خوبمم

امروز اومدم  که یک خبر بد و تاثر آور رو بهتون بگم.

مادر دو تا از دوستای خوبم دار فانی را وداع گفتند و داغ مادر را بر دل فرزندانشان باقی گذاشتند...

همه مان می دانیم که چه قدر غم از دست دادن مادر سخت و فراموش نشدنی است.

خدا به باز ماندگان صبر زیادی بده

خواهش می کنم وقتی که این مطلب رو می خونید یک فاتحه یا صلوات برای شادی این دو عزیز بفرستید.

در ضمن اگر خواشتید جزئی از قرآن را بخوانید در همین جا اعلام کنید

رو حشان شاد

اللهم عجل لولیک الفرج

دسته ها : بی طرفاااا...
يکشنبه دوم 12 1388

فروغ روشن مشکات کبریاست رضا

نشان زنده آیات هل اتی است رضا

دلیل خلقت کون و حقیقت قرآن

بحار رحمت و سرچشمه بقاست رضا

ضیای کنگره عرش و روشنای زمین

امام هشتم و حاکم به ماسواست رضا

اساس دانش و تقوی، اصول فضل و کرم

پناه امن اسیران مبتلاست رضا

همای دولت او را فضای گیتی تنگ

ز تخته بند تن و آرزو رهاست رضا

شگفت نیست اگر شرط وحدت است چرا

که محو عشق و به دریای حق نماست رضا

وجود هر دو جهان از طفیل هستی اوست

مدار قطب زمین، حجّت خداست رضا

عجب مدار اگر خاک کوی او بویم    

که جان خسته ما را شفا رضاست، رضا

شکوه منزلتش را چسان کنم تقریر؟

که جانشین نبی، پور مرتضاست رضا

از آن خدای رضایش لقب نموده رضا

مشیّت ازلی را به حق رضاست رضا

دسته ها : بی طرفاااا...
يکشنبه بیست و پنجم 11 1388

ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر   

کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر

قربان آن دل و جگر پاره پاره‌ات    

از زهر جانگداز و زدشنام و زخم تیر

ای در سریر عشق، سلیمان روزگار   

از غم تو گوشه گیر ولی اهرمن امیر

از پستی زمانه و بیداد دهر شد    

دیوی فراز منبر و روح‌الامین بزیر

میر حجاز پای سریر امیر شام!   

ای کاش سرنگون شدی آن میر و آن سریر

الحاد گشته مرکز توحید را مدار  

شد کفر محض حلقه اسلام را مدیر

دستان ز چیست بسته زبان، در سخن غراب 

ای لعل درفشان تو دلجوی و دلپذیر

یا للعجب ز مردم دنیا پرست دون    

یوسف فروخته به متاعی بسی حقیر

ای دستگیر غمزدگان روز عدل و داد 

دست ستم ز چیست تو را کرده دستگیر

تا شد همای سدره‌نشین در کمند غم  

عنقای قاف شد ز الم دردمند غم

دسته ها : بی طرفاااا...
يکشنبه بیست و پنجم 11 1388
X